آرایه های معنوی بسیار بوده و نقش به سزایی در ادبیات فارسی

دارند؛ از این رو ما در چند پست به آن ها می پردازیم.

 

۷ـ اغراق (مبالغه، غلو) :

 

هنگامی است که شاعر یا نویسنده ای صفتی را در فرد یا پدیده ای برجسته کند که مطابق عرف و عادت جاری پذیرفته نیست و درعالم واقع امکان دست یابی به آن صفت وجود ندارد. مانند:

 

بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران /  کز سنگ ناله خیزد وقت وداع یاران
مانند ابر بهار گریستن و گریه ی درد آلودی که حتی سنگ را هم به ناله وا می دارد، بیانی آمیخته به اغراق است
هر شبنمی در این ره، صد بحر آتشین است / دردا که این معما شرح و بیان ندارد
قطره ی ناچیز شبنم را در راه عشق، صد دریای آتشین تصّور کردن بیانی اغراق آمیز است

 

 فردوسی می گوید: 
که گفتت برو دست رستم ببند /  نبندد مرا دست، چرخ  بلند

 

ز سمّ ستوران درآن پهن دشت / زمین شش شد و آسمان گشت هشت 
خروش آمد از باره ی هر دو مرد /  تو گفتی  بدرّید دشت نبرد
بر آن گونه رفتند هر دو به رزم /  تو گفتی که اندر جهان نیست بزم 
شود کوه آهن چو دریای آب /  اگر بشنود نام افراسیاب 
اغراق، مناسب ترین ابزار برای آفریدن صحنه های حماسی است.