آرایه های معنوی_قسمت دوم
۴-عکس (قلب) :
هرگاه در یک بیت یا عبارت، میان دو مورد پیوندی برقرارکنیم و سپس در بخش دیگری جای آن دو را با هم عوض کنیم و یا هرگاه نویسنده با جا به جا کردن اجزای ترکیب های وصفی و اضافی، ترکیب ها ی تازه پدید آورد.
نمونه:
- حافظ مظهر روح اعتدال و اعتدال روح اقوام ایرانی است .
- برهنگی فرهنگی و فرهنگ برهنگی
- بسیار اندک اند کسانی که هم حرف خوب می زنند و هم خوب حرف می زنند.
۵ ـ تلمیح :
در واژه به معنی «به گوشه چشم اشاره کردن» است و در اصطلاح ادبی بهره گیری از نقل قول ها، آیات، احادیث، داستان ها و وقایع تاریخی است و یا آن که با شنیدن بیت یا عبارتی، به یاد داستان و افسانه، رویدادی تاریخی و مذهبی یا آیه و حدیثی بیفتند، بدون آن که آن موضوع و داستان را تعریف کنند.
نمونه :
نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت / متحیرم چه نامم شه ملک لا فتی را (شهریار)
که به حدیث «لا فتی الّا علی لاسیف الّا ذوالفقار» اشاره دارد.
نمونه های دیگر:
- آسمان بار امانت نتوانست کشید / قرعه کار به نام من دیوانه زدند (حافظ )
- چنین گفت پیغمبر راست گوی / ز گهواره تا گور دانش بجوی (فردوسی )
- چه فرهاد ها مرده در کوه ها / چه حلاج ها رفته بر دارها (علامه طباطبایی )
- ما قصه سکندر و دارا نخوانده ایم / از ما به جز حکایت مهر و فا مپرس
- گفت آن یار کز و گشت سردار بلند / جرمش این بود که اسرار هویدا می کرد
۶- تضمین :
هرگاه شاعر یا نویسنده ای در سخن خود از شعر یا نوشته ی دیگری بهره بگیرد، آرایه ی تضمین شکل می گیرد و به ترآن است که نام گوینده ی اصلی گفته شود.
نمونه :
چه زنم چو نای هر دم ز نوای شوق او دم / که لسان غیب خوشتر بنوازد این نوا را
«همه شب دراین امیدم که نسیم صبحگاهی / به پیام آشنایی بنوازد آشنا را»
که در این نمونه «شهریار» بیتی ازحافظ را تضمین کرده است.
نمونه ی دیگر:
چه خوش گفت فردوسی پاکزاد که رحمت بر آن تربت پاک باد
«میازار موری که دانه کش است / که جان دارد و جان شیرین خوش است»
که در ابن جا سعدی بیتی از«فردوسی » را تضمین کرده است.
نمونه ی دیگر:
آوردن متن عربی آیه یا حدیثی را در سخن، «درج» می نامند و اگر مضمون آیه یا حدیثی در سخن آورده شود، آن را «حل» می گویند و «حل و درج » را اقتباس می نامند.
ادامه در قسمت بعد...